ک.م.م.ک:
روایتی از رنج ساختاری و مقاومت مداوم زنان در کوردستان و ایران
۲۵ نوامبر در تقویم جهانی، روزی برای بازشناسی یکی از ماندگارترین و عمیقترین اشکال نقض حقوق بشر است: خشونت علیه زنان.
برای زنان ایران، این روز فراتر از یک مناسبت نمادین است؛ بازتابی است از واقعیتی روزمره که زیر فشار فقر، خلأهای قانونی، سیاستهای سرکوبگرانه و نظام مردسالار بر زندگی آنان سایه افکنده است.
خشونتی که زنان تجربه میکنند، تنها در نمودهای آشکار آن—خشونت فیزیکی، تهدید و اجبار—خلاصه نمیشود؛ این خشونت در سکوت و بیعملی ساختارهای قانونی و نهادی نیز ادامه پیدا میکند. در جایی که حمایت مؤثر وجود ندارد، در جایی که صدای زنان به حاشیه رانده میشود، و در جایی که زن بودن در عمل به مثابه رفتاری تنبیهپذیر تلقی میشود. این خشونت ساختاری امروز بیش از هر زمان دیگری جان زنان را تهدید میکند و افق آینده آنان را تیره میسازد.
در چنین وضعیتی، زنان در ایران و کوردستان میان دو نوع خشونت گرفتارند:
خشونت سازمانیافته حکومتی که ابتداییترین حقوق آنان برای زیست آزادانه را محدود میکند، و خشونتهای خانگی و ناموسی که در سایه ضعف قانون، نابرابریهای اقتصادی و فرهنگ تثبیتشده مردسالاری تداوم مییابد. قتلهایی که «حادثه» یا «تقدیر» نیستند؛ پیامد مستقیم تبعیض ساختاری، ناکارآمدی قانون و مسئولیتگریزی نهادهای حاکمیتیاند.
در میانه این تاریکی، نام زنانی که مقاومت کردهاند، معنای ویژهای پیدا میکند:
زینب جلالیان
نماد پایداری و زنی که بیش از هفده سال در شرایط محرومیت، شکنجه و بیعدالتی به سر برده است؛ بیآنکه به خاموشی تن دهد. او نمونهای روشن از خشونت سیستماتیک علیه زنان در ایران، و همزمان گواهی زنده بر استقامت انسانی است.
وریشه مرادی
فعال زنی که در پشت میلههای زندان، افزون بر محرومیت، با فشارهای امنیتی مستمر مواجه است. صدای او خاموش نشده، زیرا حامل واقعیتی است که حذفپذیر نیست.
پخشان عزیزی
زنی کورد که سالهاست علیرغم بازداشتها و سرکوب، بر آرمان آزادی پای میفشارد. تجربه او نشان میدهد مقاومت زنان—even در محدودترین و تاریکترین فضاها—راه خود را باز میکند.
نام این سه زن تنها نمونههایی از گستره عظیمی از زنانی است که قربانی خشونت شدهاند؛ زنانی که نامشان در گورستانهای خاموش یا در پروندههای مختومه دستگاه قضایی بیصدا مانده است. هزاران زنی که هرگز امکان روایت نیافتند، اما هر یک بخشی از حقیقت تلخ خشونت ساختاری علیه زناناند.
با این وجود، ۲۵ نوامبر صرفاً روز بازگویی رنج نیست؛ روز یادآوری توان و نقش تعیینکننده زنان نیز هست.
در هر جنبش اجتماعی، در هر تلاش جمعی برای آزادی و عدالت، زنان ایران در صف نخست ایستادهاند—حتی زمانی که همزمان هدف خشونت و سرکوب قرار میگیرند.
زنان ایران قربانی خشونتاند، اما منفعل نیستند.
آنان با وجود فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، همچنان در ساختن آینده نقشآفریناند؛ آیندهای که در آن، دیوارهای خشونت در برابر آگاهی و اراده زنان فرو خواهد ریخت.
در این ۲۵ نوامبر، جهان بار دیگر خشونت علیه زنان را به یاد میآورد؛
اما در ایران، این روز یادآور مقاومتی نیز هست که روژیه، پخشان، زینب و هزاران زن دیگر، هر روز با زندگی خود آن را معنا میبخشند.
ث.م

