زاده ی مهاباد، تنها چهل سال دارد و جرمش کمک به کودکان آواره ی جنگ زده است.
دانش آموخته ی مددکاری اجتماعی.
پخشان را در گرمای مرداد هزار و چهارصد و دو به انفرادی بردند. نه تنها آزاد نشد، بلکه قاضی مرگ حکم اعدامش را صادر کرد.
پخشان
زنی از دیار آزادی و مبارزه برای حقوق بشر، امروز جهانی در انتظار لغو اعدامش مانده است.
سالها پیش می خواند، مثل تمام زنان و مردانی که زندگی می کنند و امید به فردا دارند، مثل تمام انسان های آزاده!
شاید جرمش کورد بودن بود، خواندن بود، ایستادن بود و زیستن بود.
و این صدا امروز در بند است، زیر تیغ جلاد است، زیر مشت ناقضین حقوق بشر، این صدا در حبس است.
د.ب