این مقالە با استفادە از اسناد و کتب و روایت تاریخی نگاشتە شدە است.دیاکو مرادی – روزنامەنگار و فعال حقوق بشر – نروژ
تاریخ حذف هویت ملی و قربانیان این گونە از سانسور حکومتی در خاورمیانە از دیر باز صفحات خونینی در ذهن و اندیشەی تاریخ سیاسی-هویتی و کلیەی ابعاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کردها بە جا گذاشتە است.
دولتهای مرکزی جعرافیای سیاسی ترکیە، سوریە، عراق وایران با فرضیات و تئوریهای توطئە برای بقا و تثبیت و دوام شالودەی حکومتی خود همیشە نیازمند «دشمن ذهنی» بودەاند و بدین ترتیب ملیتها و اقلیتهای بیرون از حلقەی قدرت، بە بهانەهای واهی حفظ تمامیت ارضی و نگهبانی از ارزشهای ملی و حکومتی با ساختار دولت-ملت -بە معنای واحد آن- جزو قربانیان این توطئەها بودەاند. در نهایت در تقابل وتضاد بین خواستەهای مشروع ملیتها و حکومتهای مرکزی جغرافیای سیاسی ایران در طول تاریخ شاهد نقض مداوم حقوق بشر و فجایع بزرگ بشری و نسل کشی در تمامی ابعاد انسانی، فرهنگی، جنسیتی، اقتصادی و زیست محیطی و بیوساید و دیموساید بودەایم.
هولوکاست [١] و نسل کشی کوردها
کوردها از دیر باز و مسبوق بە سابقەی تاریخی بە صورت مداوم مورد حجمە و غضب حکومتهای مرکزی واقع گشتەاند، بە این معنا کە دولت مرکزی در راستای غالب کردن قدرت سیاسی خود بر کردها و جعرافیای کوردستان در تمام بخشها، بدون در نظر گرفتن خواستەهای هویتی و سیاسی کوردها تلاش داشتەاند کە هزینەهای گزاف انسانی بر این ملت هویت طلب تحمیل نمایند. برای مثال بعداز حذف حقوق کوردها در پیمان لوزان در سال ١٩٢٣، کوردها از حق تعیین سرنوشت خود ناامید گشتە و عاقبت در سال ۱۹۲۵ بە رهبری «شیخ سعید پیران»[٢] در دیاربکر، درسیم، ماردین و دیگر نقاط شمال کوردستان (ترکیە) و بمنظور بدست آوردن و حفظ حقوق ملی خویش که از سوی آتاتورک انکار میشد قیام نمودند. کە تعداد کشتەشدگان غیر نظامی بین ١٥،٠٠٠ – ٢٠،٠٠٠ تخمین زدە می شود[٤]. با گذشت تقریبا ١٣ سال از قیام شیخ سعید، مردم درسیم در میانه سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ باری دیگر بصورت سیستماتیک قتل عام می شوند [٥] در این سالها ۶۵ تا ۷۰ هزار تن از کوردهای «زازا» توسط ار تش ترکیه کشته و هزاران نفر تبعید شدند، اما دولت ترکیه ادعا میکند که ۱۲ هزار نفر در این جریان کشته شدەاند.[٦][٧][٨]
بە عبارتی دیگر این کشتارها بعضی خواستهای کاربردی همچون کنترل خاک و منابع از اهداف اصلی آنها بودهاند، برای نمونە نیروهای رژیم بعث عراق عملیات انفال [٩]را در سال ١٩٨٨با فرمان مستقیم صدام حسین علیە کوردهای در جنوب کوردستان (عراق) بە اجرا گذاشتند کە بنا بە آمار تائیدشدە در طی عملیات کە هفت ماە بە طول انجامید ١٨٣،٠٠٠ کورد بە صورت دستە جمعی قتل عام شدند[١٠] [١١]و بیش از ٤٢٠٠ روستا با خاک یکسان شدند و چشمەهای آب آشامیدنی مورد نیاز مردمان آن منطقە را نیز بتن ریزی نمود کە بعنوان یکی از بزرگترین فاجعەی ضد بشری معاصر شناختە می شود.
Middle East Watch در این زمینه چنین گزارش میدهد: «پروسه انفال در کوتاهترین زمان ممکن، بیشتر مناطق و خاک کوردستان را مورد هجوم و نابودی قرار داد، در این حملات بیش از ۲۰۰هزار انسان کورد کشته شدند و موجب ویرانی بیش از چهارهزار روستا و سه هزار و صد مسجد و صد کلیسا شد، در این عملیات بیش از دومیلیون راس احشام نابود شد و تأثیر مخرب بزرگی بر طبیعت کوردستان گذاشت که حجم فراوانی از باغات و فضای سبز و رودخانهها و چشمههای کوردستان را نابود کرد».
ابعاد این فاجعە بە حدی بزرگ بود کە دکتر کندال نزان، محقق تاریخ معاصر کوردستان در نوشتهای در باب انفال چنین مینویسد: «در این واقعه، بنیادهای زندگی در کوردستان زیرورو شد، بعد از این هیستریای جنونآمیز، که با نسلکشی کوردها اتمام یافت، ۹۰ درصد روستاهای کوردستان و بیش از ۲۰ درصد شهرها و شهرکها از روی نقشه پاک شدند، مناطق روستایی به بیش از ۱۵ میلیون مین آلوده شدند، حدود ۵/۱ میلیون کرد از روستاها به اردوگاههای رژیم انتقال پیدا کردند، نزدیک ۱۰ درصد کوردهای جنوب کوردستان (عراق) از بین رفتند.»
لازم بە یاد آوریست کە بمباران شیمیایی حلبجە در جریان پروژەی پاکسازی نژادی و در ادامەی عملیات انفال روی دادە است.[١٢]
همچنین یوست هیلترمان محقق حوزه انفال در یادداشتی ذکر می کند کە: «بعد از اینکه این مردم در روستاهای خود، دستگیر شدند، به سمت مراکز رژیم در کرکوک منتقل شدند، بعد از آن نیز با ماشینهای زرهی سنگین رژیم به سمت غرب عراق از شمال تا جنوب بیابانها انتقال یافتند، بیشتر مردان و حتی زنان و کودکان تیرباران شدند و با لودر و بلدوزر در گورهای دستهجمعی دفن شدند.»
پروسەی تحمیل هژمونی مرکز بر این مناطق، باعث شعلەور شدن خونبارترین جنگها، نسل کشیها و حذف سیستماتیک اکراد در سرزمین مادریشان شدە است، یا در بهترین حالت کوردها با زور و نیروی قهریە بە دیگر نقاط کوچاندە شدەاند، و اقوام دیگر با هویتی دیگر در سرزمین تاریخی کوردستان اسکان دادە شدەاند، تا از این طریق هویت آنان رنگ باختە و بە مرور زمان حذف شوند و در پروسەی دولت-ملت آسمیلە شوند.
نسل کشی
کنوانسیون جلوگیری از نسلکشی و مجازات آن، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد متن قرارداد ضمیمه مربوط به جلوگیری از نسلکشی را در ٩ دسامبر ١٩٤٨ تصویب و به موجب ماده ۱۱ همان قرارداد آن را برای امضاء و تصویب و الحاق در دسترس دولتها قرار دادە است.
در مادە دوم قرارداد فعلی مفهوم کلمه «نسلکشی (Genocide)» شامل اعمالی میشود کە مرتکبین آن به نیت نابودی تمام یا گروه ملی و قومی و نژادی یا مذهبی ارتکاب گردد. بە عبارتی «نسل کشی» در مادەی ٢ کنوانسیون «جلوگیری و مجازات جرم نسلکشی» یکی از اعمال مشروحەی ذیل است:
- قتل اعضاء آن گروه.
- صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی یا روحی افراد آن گروه.
- قراردادن عمدی گروه در معرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی به زوال قوای جسمی کلی یا جزئی آن بشود.
- اقداماتی که به منظور جلوگیری از توالد و تناسل آن گروه صورت گیرد.
- انتقال اجباری اطفال آن گروه به گروه دیگر.
از این مادە میتوان نتیجە گرفت کە هرگونه اقدام و عملی کە مبادرت به نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت گروهی، نژاد، قومی، ملی، مذهبی یا ایدئولوژیکی نماید «نسل کشی» خواندە میشود.
رافائل لمکین (Rafał Lemkin؛ ۲۴ ژوئن ۱۹۰۰ – ۲۸ اوت ۱۹۵۹) حقوقدان لهستانی یهودیتباری بود کە واژهی نسلکشی را در سال ۱۹۴۳ یا ۱۹۴۳ از genos (خانواده، قبیله، یا نژاد به یونانی) و -cide (کشتن به لاتین) ساخت[١٣]. وی در سال ۱۹۴۴ میلادی مهمترین اثر خود با عنوان (Axis Rule in Occupied Europe: Laws of Occupation, Analysis of Government Proposals for Redress) را منتشر کرد. وی در بخش اول، فصل نهم، صفحات ۷۹ تا ۹۵ با عنوان نسلکشی (Genocide) با سه عنوان فرعی به این موضوع پرداخت:
- نسلکشی: یک واژەی جدید و ذهنیتی نو از نابودی ملتها.
- شیوههای نسلکشی در زمینههای گوناگون: سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیستی، فیزیکی، مذهبی، و اخلاقی.
- پیشنهادهایی برای آینده: ممانعت از نسلکشی در زمان جنگ و صلح و همچنین، کنترل بینالمللی برای جلوگیری از تجاوز و اشغال. واژەی نسلکشی را و آغاز کنوانسیون منع و مجازات جرم نسلکشی شناخته شدهاست.
طبق کنوانسیونهای حقوق بشر و حقوق بین الملل عمومی، «نسل کشی» بە عنوان «جنایات علیه بشریت» و اعمال قساوتباری اطلاق و طبقەبندی میشود که بر ضد انسانها انجام میگیرند[١٤]. این اعمال شامل کلیەی اقداماتی است کە بعنوان بخشی از سیاستهای دولتی برای سرکوب و از میدان به در کردن مخالفان بکار بردە میشود. در معاهده رم بسیار مشخص توضیح میدهد کە «جنایات علیه بشریت» شامل جنایاتی میشود که از کرامت و شأن انسان کاسته شود و مقام و منزلت انسانی را پایمال کنند[١٥][١٦].
نسل کشی[١٧] و انواع آن[١٨][١٩]
– نسل کشی جسمی: این نسل کشی شامل کشتن و نابودی فرد یا افرادی کە متعلق بە یک گروە خاص اتنیکی، نژادی، قومی، فرهنگی و ایدئولوژی میباشند.
– نسل کشی بیولوژیکی: شامل پیشگری از تولید مثل و عقیم سازی فرد یا افرادی از یک گروە خاص میشود تا در نهایت نسلشان منقرض گردد.
– نسل کشی فرهنگی: جلوگیری از تعلق خاطر فرهنگی و زبانی افراد یک گروە و جلوگیری از یادگیری و آموزش بە زبان مادری و بە اجرا درآوردن پروسەی آسمیلاسیون افراد برای ذوب شدن در فرهنگی دیگر و در نهایت نابودی فرهنگی افراد آن گروە از مردم در فرهنگی تعریف شدە.
– نسل کشی اقتصادی: پائین نگهداشتن سطح استاندارد اقتصادی فرد یا افراد یک جامعە خاص با هدف از هم پاشیدن کانون خانوادە و جامعە تا بصورت نرم افزاری دچار فروپاشیدگی عمومی و اجتماعی شوند.
– اکوساید: بکار بردن سلاحهای شیمیایی و اتمی با هدف نابودی محیط زیست و از بین بردن چرخەی اکوسیستم منطقە و محل سکونت فرد یا افراد متعلق بە یک گروە خاص.
– بیوساید: ویران نمودن محل اسکان -شهرها و روستاها و محلەهای- فرد یا افراد متعلق بە یک گروە خاص.
– دیموساید: تبعید و کوچاندن فرد یا افراد از سرزمین تاریخی و مادریشان و اسکان گروهی دیگر از فرد یا افراد، با هدف تغییر دموگرافی منطقە.
مروری گذرا از تاریخ نسل کشی کوردها در شرق کوردستان (جغرافیای سیاسی ایران)
سرکوب و کشتار و قتل و عام بعنوان ابزاری برای حذف و سانسور کوردها از جانب حکومتهای مرکزی ایران بکار گرفتە شدە است. بدینگونە کە کشتار و نسل کشی بخشی از کردار و سیاست حکومتها علیە ملت کورد تا کنون بودە است تا از این طریق صدای هویت خواهی کوردها را در نطفە خفە نمایند و خواستەهایشان نادیدە گرفتە شود و در طول زمان بە فراموشی سپردە شوند و در آنسوی تاریخ نگە داشتە شوند.
اما خوشبختانە کوردها توانستەاند این مراحل از کشتار و حذف سیستمایک را با وجود هزینەهای گزاف انسانی با موفقیت سپری نمودە و از اضمحلال جان سالم بدر برند و از نابودی و منقرض شدن نجات یابند.
ضروری است کە مروری گذرا بە چند نمونە از کشتارهای جمعی و نسل کشی کوردها در جغرافیای سیاسی ایران در مقاطع مختلف تاریخی داشتە باشیم، تا از این طریق و در ادامەی مباحث ورودی داشتە باشیم نسبت بە کشتارهای کوردستان در عصر معاصر:
-جنگ چالدران(١٣ اوت ١٥١٤ میلادی)[٢٠]: این جنگ خونبار کە میان دو امپراطوری صفوی و عثمانی اتفاق افتاد، باعث تقسیم کوردستان بین این دو قدرت منطقەایی گشت. ٢٢٠ سال جنگ، کشتار ونسل کشی و عدم توجە بە خواستەهای هویت خواهانەی کوردها نتیجەی این جنگ خانمان سوز تا کنون است. در زمان اتفاق جنگ چالدران بیش از دو میلیون و سیصد هزار کورد از سرزمین خود تبعید و با استفادە از نیروی قهریەی صفوی بە خراسان واقع در شمال شرقی ایران کوچاندە شدند و بر مبنای سیاست امپراطوری صفوی نسبت بە پاکسازی نژادی کوردها در سرزمین اجدادیشان، آذریها را در کوردستان اسکان دادند.[٢١][٢٢]
– قزلباشهای شاە عباس صفوی در سال ١٦٠٩ میلادی با هجوم و لشکرکشی بە «قلعە دم دم» واقع در ارومیە کشتار خونینی انجام میدهند. این فاجعە بە اندازەایی بزرگ و وسیع بود کە اسکند بیگ ترکمان – تاریخ نویس کاخ شاە عباس صفوی- در کتاب «تاریخ عالم آرای عباسی» بە آن فاجعەی انسانی اشارە می نماید و شاە عباس را شخصی ظالم و جنایتکار و دشمن کورد معرفی می نماید.[٢٣][٢٤]
– دولت مرکزی ایران در دوران سلطنت فتحعلی شاە قاجار با هجوم و لشکرکشی بە کوردستان و قتل و عام مردم عشایر «هرکی» و «بلباس» سیاست نسل کشی کوردها را مانند سلاطین پیش از خود ادامە می دهد.
انزجار و تنفر سلطنت قاجار نسبت بە کوردها بدین اندازە بود کە «عباس میرزا»[٢٥] پسر و جانشین فتحعلی شاە قاجار با نیت کشتار و قتل و عام مردم دشت «سندوس»، شهر نقدە را بە عنوان هدیە بە عشایر «قرەپاپاق» تسلیم می کند.[٢٦]
– کشتار دە هزار نفر مردم مهاباد و حومە و غارت شهر توسط قشون روسیەی تزاری در سال ١٩١٦ میلادی
آقای عزیز ولیانی سال ١٣٩٦ شمسی در کتابی بە زبان کوردی تحت عنوان «فاجعەی تاریخی ١٩١٦، کشتار کوردها توسط قشون روسیەی تزاری»[٢٧] با استفادە از اسناد تاریخی و مجموعەایی از تحقیقات و مقالات دیگر محققین، جزئیات تکاندهندەی این فاجعە را مورد مطالعە قرار دادە است.
دولت عثمانی با هدف گسترش مستعمرات و کشور گشایی، جنگهایی را بنام دین بر منطقە تحمیل نمودە بود، کە متاسفانە با توجە بە ساختار اجتماعی، دینی و سنتی کوردستان، آنان توانستە بوند جمع کثیری را بە حمایت از خود درآوردە و بە صفوف لشکریان خلیفە اسلام جذب نمایند. بطور کلی کوردها این جنگها را بسان فرصتی میدید کە بتوانند از این طریق بە خواستەهای هویتی و ملی خود نائل آیند.[٢٨]
سرانجام این جنگهای خانمان سوز در جهت منافع خلافت عثمانی، کشتار بیشتر از یک میلیون ارمنی و هفتصد هزار کورد را بە همراە داشت.[٢٩]
طبق انساد تاریخی بدست آمدە قشون روسیەی تزاری در رقابت با لشکریان عثمانی و بە بهانەی کشتە شدن سر کنسولشان در مهاباد در تاریخ ١٤ ربیع الاول ١٣٣٤ قمری مصادف با ٢٠ ژانویەی ١٩١٦ مردم مهاباد را قتل و عام می کنند و اقدام بە غارت و ویرانی کامل شهر می نمایند.[٣٠]
در مورد آمار و ارقام قربانیان از منابع گوناگون اتفاق نظر وجود ندارد، اما فاسوم- یکی از میسیونرهای آمریکائیان- تعداد کشتە شداگان را دە هزار نفر تخمین می زند. اما بە استناد گزارش آقای محمد اقبالی پسر حاجی رحیم اقبالی، از نگهبانان و مسئول کفن و دفن قربانیان آن فاجعە، ایشان بە تعداد ٨٩٨٠ نفر قربانی در داخل شهر مهاباد اشارە مینماید.[٣١]
پاکسازی نژادی کوردها با آغاز مدرنیزە کردن ایران
همانگونە کە اشارە نمودم، کردها در دقرانهای گوناگون مورد غضب حکومتها و دولتهای مرکزی واقع گشتەاند. این چرخە از نسل کشی و کشتار و پاکسازی نژادی کوردها مداوم در حال تکرار شدن است و حتی با ورود مدرنیتە بە ایران چرخهای آن لحظەایی از حرکت باز نایستاد. رضا خان میرپنج مشهور بە رضا شاە[٣٢][٣٣] بیش از ٤٠٠٠ کورد از عشیرەی «جلالی» را با نیت پاکسازی نژادی از ماکو بە شمال خراسان تبعید نمود.
با بدست گرفت سلطنت پهلوی توسط محمدرضا شاە -فرزند و جانشین رضا شاە- جمهوری تازە تاسیس کوردستان بعداز ٣٣٣ روز سقوط کرد و رئیس جمهور آن، قاضی محمد بهمراە یارانش در جمهوری کوردستان بە دار آویختە شدند. و در دوران زمامداری محمد رضا شاە پهلوی تقریبا بیش از ٢٥٠٠٠ کورد کشتە و ناپدید شدند.[٣٤]
لیست منابع در آرشیو جمعیت حقوق بشر کوردستان موجود است.