طبق تعريف يونيسف كودک بە افرادی گفتە می شود کە سن آنها كمتر از ۱۸ سال باشد.
دولت جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۴ مهر سال ۱۳۷۰ پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۲ بموجب ماده واحده ای که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید به کنوانسیون حقوق کودک ملحق شد، الحاق مذکور مشروط بر آن است که مفاد کنوانسیون در هر مورد ودر هر زمان در تعارض با قوانین داخلی وموازین اسلامی باشد یا قرار گیرد از طرف جمهوری اسلامی ایران لازم الرعایه نباشد.این موارد هر چند در ظاهر امر غیر قانونی ودر تعارض با مواد کنوانسیون نیست ولی عملا در مواردی از جمله تعیین سن کودکی،تبعیض بین کودکان،دیه دختر وپسرو مواردی از این قبیل با مفاد کنوانسیون در تعارض کامل است.
جمعیت حقوق بشر کوردستان دراین گزارش بە امر تحصيل كودکان در مدارس ابتدائی،راهنمایی ودبیرستان پرداختە است،باتوجە بە اینکە از چند سال گذشته به اين طرف دولت جمهورى اسلامى از افشاى آمارهاى واقعى در امر حقوق مدنى وحقوق بشر باشد به گونەای سیستماتیک خودداری کردە است آمار اين گزارش مربوط به سالهاى گذشته مى باشد.گزارش زیر بیان کنندە محرومیت جمعیت قابل توجهی از کودکان کوردستان از حقوق اولیە خود یعنی تحصيل مى باشد.
از جمله عوامل موثر در بازماندن کودکان از تحصیل، مسایل اقتصادی و فرهنگی و همچنین کمبود امکانات آموزشی و نبود فضاهای آموزشی در بسیاری از نقاط کشور است. در میان استانهایی که کودکانشان از تحصیل و باسواد شدن محروم میشوند، استانهای محروم دارای آمار فاجعهبار و دور از تصوری هستند که استان محروم کوردستان مصداق بارز این وضعیت است که میتوان آن را به بیشتر استانهای محروم کشور تعمیم داد.
در استانهای محروم از جمله کوردستان و در میان بازماندگان از تحصیل در این استان، مناطق روستایی مورد هجوم بیشترین آسیب قرار گرفته و با توجه به مشکلات خاص منطقه، دختران این منطقه وضع بسیار اسفبارتری نسبت به پسران دارند.
همچنین در این استان و در میان شهرهای آن، وضع آموزشی و آمار ترک تحصیل در شهرهای بانه و مریوان نابسامانتر از بقیه شهرهاست که از جمله دلایل آن، وضعیت منطقهای خاص این دو شهر، مرزنشینی و داشتن بیشترین فاصله از مرکز استان و کشور و عدم دسترسی مناسب به امکانات آموزشی و رفاهی نسبت به سایر شهرهای این استان و همچنین فرهنگ و نگاه خاص و متفاوت منطقه نسبت به این مسایل است.
طبق آخرین سرشماری که در سال ١٣٩٠ در استان کوردستان صورت گرفته است مجموعا ١٨٨٩ روستا وجود دارد که از این تعداد ١٧٠٢ روستا دارای سکنه و ١٨٧ روستا بهصورت دائمی و موسمی خالی از سکنه هستند.
از میان این١٧٠٢ روستای دارای سکنه، در ١٦٢روستا کمتر از ٢٠ خانوار زندگی میکنند و مابقی بالای ٢٠ خانوار را در خود جای داده است. از زاویهای دیگر ٢١٤روستا دارای جمعیتی کمتر از٥٠ نفر و ١٤٨٨ روستا جمعیتی بالای ٥٠ نفر دارند.
همچنین طبق این سرشماری جمعیتی بالغ بر ٤٥٧ هزار نفر (زن و مرد) بالای شش سال سن در این روستاها زندگی میکنند. حال نگاهی گذرا به تعداد مدارس روستایی در این استان میاندازیم.
در این استان ٢٠٤ روستامهد، ١٥٠٦ دبستا٣، ٤٢ دبیرستان شبانهروزی دوره اول ٣٢ پسرانه و١١ دخترانه)، ٤٦٢ دبیرستان عادی دوره اول (1١٤٤پسرانه،١٢٠ دخترانه و ١٩٨ مختلط)، ٣٢دبیرستان شبانهروزی دوره دوم ( ٢٥پسرانه و هفت دخترانه) و١١٥ دبیرستان عادی (مجموع همه رشتهها باهم) که از این تعداد نیز٦٦ دبیرستان پسرانه و ٤٧ دبیرستان دخترانهاند.
نگاه به این آمار، تا حدودی علت و عوامل بازماندن کودکان روستایی از تحصیل در استان کوردستان خود را نمایان میکند یعنی از مجموع ١٧٠٤ روستای دارای سکنه ١٥٠٦ روستا دارای دبستان بوده و کودکان آن قادر به تحصیل در ابتدایی ترین سطح تحصیلات یعنی تا پایان پایه ششم هستند. در واقع به طور نسبی١٩٦ روستا از٢١٤ روستایی که جمعیتی کمتر ٥٠ از نفر دارند، از نعمت تحصیل در ابتداییترین سطح تحصیلات نیز بیبهرهاند.
حال سوال اینجاست که چه تعداد از این خانوادهها حاضر به هزینه کردن و فرستادن فرزندانشان به روستاهای همجوار برای تحصیل بوده و با توجه به کوهستانی و گاها صعب العبور بودن راهها (مخصوصا در فصل زمستان) و عدم امکان استفاده از وسایل نقلیه بهصورت همیشگی و مداوم، این ریسک را میپذیرند؟
از طرفی با توجه به آمار مدارس متوسطه دوره اول که در مجموع ٥٠٥ مدرسه است، میتوان دید که در استان، تعداد روستاهایی که امکان ادامه تحصیل کودکانشان در پایه هفتم، هشتم و نهم فراهم است، حدود٣٠ درصد کل روستاهای دارای سکنه است. یعنی بطور متوسط از هر سه یا چهار روستا، یک روستا این مکان برایش فراهم شده است. با توجه به مسیرهای راههای بین روستاها تعداد خانوادههایی که حاضر به فرستادن فرزندانشان برای ادامه تحصیل و کسب مدارج بالاتر هستند، بسیار کاهش یافته و دود این ظلم فقط به چشم کودکان معصوم این خطه میرود.
فاجعه اصلی در ورود نوجوانان به دوره دوم متوسطه روی خواهد داد که تعداد دبیرستانهای دوره دوم مجموعا به١٤٧ مدرسه یعنی فقط حدود هشت درصد تعداد روستاهای این استان تقلیل مییابد. به عبارتی دیگر تقریبا از هر١٢ روستا فقط نوجوانان یک روستا امکان ادامه تحصیل در دوره دوم متوسطه را دارند و ١١ روستای دیگر باید فرزندان خود را یا از ادامه تحصیل بازدارند یا به روستاهای دارای دبیرستانهای دوره اول برای ادامه تحصیل بفرستند. با توجه به تعداد بسیار کم مدارس شبانهروزی در هردو مقطع متوسطه اول و دوم، اکثریت قریب به اتفاق این دانشآموزان باید در فاصله بین روستای خود تا روستای دارای دبیرستان تردد کنند. از سویی دیگر این امکان برای بسیاری از این دانشآموزان نه مقرون به صرفه بوده و نه ارزش ریسک کردن دارد و موجبات ریزش شدید، ترک تحصیل و باز ماندن از فرآیند تعلیم و تربیت را در میان نوجوانان اکثر روستاها فراهم آورده و امکان باسواد شدن را از این نوجوانان سلب میکند. نکته قابل تامل دیگر در این سرشماری این است که در میان این تعداد کم مدارس، نسبت پایین مدارس دخترانه به پسرانه تاسفبارتر است که با توجه به حساسیت خانوادهها و نگرشهای سنتی نسبت به قضیه پسر و دختر که در بین ایرانیان بسیار رایج است، اوضاع دختران بیگناه بسیار وخیمتر از پسرانی است که آنها نیز مشمول این ظلم بزرگ میشوند. جدای از اینها، امکان تردد برای دختران و حتی ادامه تحصیل در مدارس شبانهروزی، به دور از چشم والدینشان در این منطقه بسیار پایین بوده و تقریبا صفر است.
در کنار دختران و مشکلات عدیده آنها، پسران نیز دارای مشکلات خاص خود از قبیل کمک به خانواده در امور دامداری و کشاورزی (که شغل اصلی اکثریت ساکنان روستاها در این منطقه است)، کمک خرج خانواده بودن برای امرار معاش (با توجه به تنگدست بودن غالب روستانشینان این منطقه)، کمتر کردن هزینههای خانواده بر اثر تحصیل و تردد بچهها هستند. همین مشکلات باعث میشود تعدادی از کودکانی که امکان و توانایی تحصیل ندارند، به شغل «کولبری» روی بیاورند که به شدت برای آنها خطرناک است. این موضوع نه تنها کودکی و کودک بودن آنها را نشانه میرود و تبدیل به بزرگسالانی میشوند که در سنین پایین کودکی کار میکنند بلکه تمام آینده آنها را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
لازم به ذکر است به گفته مدیرکل نوسازی و تجهیز مدارس استان کوردستان، از سال ١٣٨٧ تاکنون٢٢ پروژه ساخت مدارس جدید روستایی در دستور کار بوده و از این تعداد ١٩ پروژه تا به امروز آماده و تحویل آموزشوپرورش شده است. این به آن معناست که آمار فوق در فاصله این چهار سال (از سال ١٣٩٠ تا ١٣٩٤) تغییر چندان محسوسی نکرده و نسبتا همان درصدهای گفته شده در بالا قابل ارائه هستند. حال این کودکان با این خیل مشکلات و بسیاری مشکلات دیگر که برشمردن آنها در این مجال نمیگنجد، باید در مدارس تخریبی و کهنه که دارای کمترین جذابیتی هستند، درسهای پرحجم و گاه بیفایده و بیپیوند با مسایل زندگی را تحصیل کرده و از تمامی این فیلترهای بازدارنده بگذرند تا بتوانند مدرک دیپلمی کسب کرده و خود را باسواد بنامند. از این جملە میتوان بە آخرين تراژدی چند سال پیش یعنی آتش سوزى در مدرسه روستای شین آباد اشاره كرد. دیگر ادامه تحصیل در آموزش عالی و کسب مدارج دانشگاهی نیز بماند که بیشتر شبیه به یک شوخی برای این طیف از فرزندان این سرزمین است. گاهی اوقات با شنیدن کلماتی از قبیل ادامه تحصیل، سواد و دانشگاه میتوان خنده تلخی را بر لبان این طیف مشاهده کرد و آه جان سوزی که از نهادشان برمیآید راشنید.
حال جمعیت حقوق بشر کوردستان باتکیە براصل ماده ٢٨ كنوانسيون حقوق كودكان اذعان دارد:
١. كشورهاي طرف كنوانسيون حق كودك را نسبت به آموزش و پرورش به رسميت ميشناسند و براي دستيابي تدريجي به اين حق و براساس ايجاد فرصتهاي مساوي، اقدامات ذيل را معمول خواهند داشت:
الف) اجباري و رايگان نمودن تحصيل ابتدائي براي همگان
ب) تشويق توسعه اشكال مختلف آموزش متوسطه منجمله آموزش حرفهاي و كلي، در دسترس قرار دادن اين گونه آموزشها براي تمام كودكان و اتخاذ اقدامات لازم از قبيل ارائه آموزش و پرورش رايگان و دادن كمكهاي مالي در صورت لزوم.
ج) در دسترس قرار دادن آموزش عالي براي همگان براساس توانائي ها و از هر طريق مناسب.
د) در دسترس قرار دادن اطلاعات و راهنماييهاي آموزشي و حرفهاي براي تمام كودكان.
ه) اتخاذ اقداماتي جهت تشويق حضور مرتب كودكان در مدارس و كاهش غيبتها.
وضعيت موجود برای کودکان را در مغایرت شدید با کنوانسیون یاد شدە میداند واز دولت جمهوری اسلامی ایران میخواهد جهت تسهيل درامر تحصيل کودکان کورد کە آينده داران اين مرز و بوم هستند در قوانین خود بازنگری کردە وبە این معضل پایان دهد.
جمعیت حقوق بشر کردستان
20160416